تقی فرهنگ نیا

کار ناب

در نگاه به آینده، شاید سوال کنیم که آیا می توان ذهن ها را طوری تغییر داد که پیوند نزدیک تری بین تعالی حرفه ای و اخلاق ایجاد شود؟

کار ناب: وقتی کارِ عالی و اخلاق با هم جمع می شوند. GoodWork

در هر حرفه و سازمانی کارکنان ناب وجود دارند. اگر چه ممکن است در مورد بهره اخلاقی هر کس اختلاف نظر وجود داشته باشد، تردید نیست که بین کسانی که کوشش می کنند از نظر اخلاقی پاسخگو باشند و کسانی که فقط موفقیت پولی یا دنیوی برایشان مهم است تفاوت وجود دارد.

چگونه فرد بدل به نیروی کار ناب می شود و چگونه به رغم وسوسه های گوناگون این خصوصیت را حفظ می کند؟
– رشد اصول اخلاقی قوی در کودکی (اغلب از طریق تربیت دینی)
– محیط اجتماعی تربیت اولیه فرد (مثلا مدارس)
– حمایت و راهنمایی همتایان در اولین شغل فرد

در عین حال، با وجود عوامل حمایتی اولیه، باز هم انسان ممکن است بلغزد. وسوسه ها فراوان اند؛ محیط های کاری جدید یا تغییر یافته ممکن است برای کار بد یا بینابینی ارزش قائل شوند؛ شرایط یک سازمان ممکن است چنان فاجعه بار تغییر کند که دیگر روشن نباشد چه چیز کار ناب است و چه چیز نیست.

بنابراین مهم است که هر چند وقت یکبار به نحوی کارکنان را از این نظر تقویت کنند، مثلا آنها را در معرض تجاربی قرار دهند که در آن بر نیاز به کار ناب تاکید شود و چگونگی انجام دادن این نوع کار به آنان نشان داده شود.

انسان چگونه تشخیص می دهد که نیروی کار نابی است یا نه؟ ما فرآیندی سه مرحله ای را پیشنهاد می کنیم که واژه های انگلیسی آنها با حرف m آغاز می شود:
– ماموریت، Mission
– الگوها، Models
– آزمون آینه، Mirror Test

اول، مهم است که ماموریت حرفه ای فرد مشخص و تایید شود. چرا فرد وارد این حرفه شده است، این حرفه چه کمکی به جامعه می کند، برداشت خود فرد از آن حوزه چیست؟

دوم، فرد باید در صدد یافتن الگو و تایید آن باشد. بعضی از این الگوها قابل تحسین اند: افرادی که فرد به آنها احترام می گذارد و در کار خود از آنها راهنمایی می طلبد. انسان از الگوهای منفی نیز می آموزد -ما آن ها را ضد راهنما یا آزاردهنده می نامیم. چنین افرادی به عنوان افسانه های عبرت آموز عمل می کنند- من هر کاری را که بکنم نمی خواهم مانند فلانی باشم.

نهایتاً آزمون آینه است. هر کس که کار می کند باید به طور منظم به آینه نگاه کند و این سوال شخصی را مطرح سازد: «آیا من کسی هستم که کار ناب انجام می دهد؟ آیا من به کاری که انجام می دهم افتخار می کنم؟ اگر چنین نیست چه کار کنم تا نیروی کار ناب شوم؟»

البته اگر فرد به خودش دروغ بگوید، آینه بی فایده است؛ به همین دلیل است که آینه به انسان کمک می کند تا ادراک خویشتن (به اصطلاح من، هوش درون-فردی خویش) را در پرتو ارزیابی کسانی که به افکار آنها اعتماد دارد بررسی کند.

بنابراین، می توان آزمون شخصی آینه را با آزمون وسیع تری تکمیل کرد: «آیا من به شیوه ای که افراد حرفه ای همکارم کار خود را انجام می دهند افتخار می کنم؟ آیا امروزه حرفه ی من کار ناب محسوب می شود؟»

اگر فاصله ای بین آزمون شخصی آینه و حرفه ای به دست آمد؛ زنگ خطر است، نشانه ای حاکی از اینکه وضعیت سازمان خوب نیست. وظیفه ای که شخصیت های ارشد سازمان برای خود تعیین کرده اند کمک به حفظ کار کیفی در سراسر سازمان است.

همان طور که نمایش نامه نویس ژان-باپتیست مولیر با زیرکی خاطر نشان کرد: «ما نه تنها برای آنچه انجام می دهیم، بلکه برای آنچه انجام نمی دهیم نیز مسئولیم.»

کتاب تغییر ذهن ها

نوشته هوارد گاردنر

ترجمه سید کمال خرازیکا

نشر نی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.