تقی فرهنگ نیا

مقصودت از این سخن چیه؟

حکایت از کتاب فیه مافیه مولوی

… سخن را چون بسیار آرایش می‌کنند مقصود فراموش می‌شود.

حکایت: بقالی زنی را دوست می‌داشت با کنیزک خاتون پیغام‌ها کرد که چنینم و چنانم و عاشقم و می‌سوزم و آرام ندارم و بر من ستم‌ها می‌رود و دی چنان بودم و دوش بر من چنین گذشت قصه‌های دراز فرو خواند.

کنیزک به خدمت خاتون آمد گفت: بقال سلام می‌رساند و می‌گوید که بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم.

[خاتون] گفت: به این سردی؟!

گفت: او دراز گفت، اما مقصود این بود اصل مقصود است باقی دردسر است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.